پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی

کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی حصارطهماسب

پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی

کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی حصارطهماسب

آخرین نظرات
نویسندگان

۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوادلندوک» ثبت شده است

۱۶
ارديبهشت
۹۴

سکوت فکت شیت ایرانی شکست

سلام به ملت نامحرم ایران. امیدوارم حال همتون خوب خوب باشه. خیلی خوشحالم که این روز ها همه‌جا اسمی از من هست. تا جایی که حتی برام اسم جدید هم ساختن و بجای فکت شیت به من میگن گزارش برگ.

آقا دم همتون گرم نمیدونستم اینقدر پیش شماها خاطرم عزیزه وگرنه به محمدجواد جون میگفتم زودتر ازینا منو اعلام کنه مثل داداشم جان که هنوز مذاکرات تموم نشده بود زودی منو اعلام کرد.

خب حتماً برای همه شما سؤال پیش اومده من کی هستم و چی میخوام بگم و برا چی هی اسم منو می برن، پس من هم میخوام خودمو برای همه شماها معرفی کنم تا بهتر منو بشناسین فقط جون داداش برام جوک نسازین.

جونم براتون بگه فکت شیت در کشورهای دیگه مثل آمریکا استنباطیهست که دولتمردان اون کشور جمع‌بندی و تفاسیر حول یک اتفاق مهم بین‌المللی و حتی داخلی برای معرفی دستاوردهای خودشون رو به‌صورت کلی بیان میکنن تا به ملتشون بگن : ببینین ما همچین کارایی کردیم و برین حالشو ببرین.

اما تو ایران قضیه برعکس هست و از اونجایی که ملت ایران برای دولت نامحرم هستن از ارائه من به مردم خودداری می کنن تاکسی متوجه نشه توی مذاکرات لوزان (به قول آقای عراقچی لویزان) چه دستاوردهای شگرفی دولت کسب کرده که اونسرش ناپیداست.

البته من تازه متوجه کاربردهای دیگه خودم در ایران شدم مثلاً با اسم بنده میتونن به دیگران هم توهین کنن همانطور که رئیس‌جمهور ایران، ملت رو متهم کرد به کم‌حافظه بودن و با این ادعا به‌صورت غیرمستقیم به شعور مردم توهین کرد.

البته من به‌عنوان یک فکت شیت فکر می‌کنم دوستان گلم توی دولت معنای شعار امسال رو بد متوجه شدن و بجای دولت و ملت، همدلی و همزبانی اشتباهاً فکر کردن شعار امسال دولت برتر از ملت، همینه که هست می خوای بخواه نمی خوای نخواه هست، وگرنه چه دلیلی داره اینقدر وقت تلف کنن؟

یه روز صالحی میگه فکت شیت ایرانی نوشته‌شده و نزد ظریف است و فرداش ظریف میگه نیازی به انتشار فکت شیت ایرانی نیست و رئیس‌جمهور هم میگه فکت شیت ایرانی قبلاً منتشرشده است حتی پیش از نسخه آمریکایی آن!

آقا من به‌عنوان یک فکت شیت یک پیشنهاد دارم و اون این هست که از رو همین نسخه آمریکایی من یه کپی بگرین بدین به مترجم گوگل و برگردانم کنین به زبان فارسی بدین ملت حال کنن. والا اگه متن فارسی من بیاد بیرون خدا میدونه چیا توشه‌ها. ازمن گفتن بود دیگه صلاح دولت خویش روحانی داند.

ناخدای انقلاب : من به خود مسئولین هم این را گفته‌ام همین چند روز؛ مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است....

منبع:
فندرسک

http://www.313135.com/post/5024

کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی حصارطهماسب

  • javad landook
۱۶
ارديبهشت
۹۴

داستان زمان بزرگی عشق را درک می کند

در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند: شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات. روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایق هایشان کردند. اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند.

زمانی که دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد. در همین زمان او از ثروت که با کشتی با شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست. 

“ثروت، مرا هم با خود می بری؟”

ثروت جواب داد: “نه نمی توانم. مقدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست. من هیچ جایی برای تو ندارم.”

عشق تصمیم گرفت که از غرور که با قایقی زیبا در حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد.

“غرور لطفاً به من کمک کن.” “نمی توانم عشق. تو خیس شده ای و ممکن است قایقم را خراب کنی.”

پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود درخواست کمک کرد.

“غم لطفاً مرا با خود ببر.”

“آه عشق. آن قدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم.”

شادی هم از کنار عشق گذشت اما آن چنان غرق در خوشحالی بود که اصلاً متوجه عشق نشد.

ناگهان صدایی شنید: ” بیا اینجا عشق. من تو را با خود می برم.”

صدای یک  بزرگتر بود. عشق آن قدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد اسم ناجی خود را بپرسد. هنگامی که به خشکی رسیدند ناجی به راه خود رفت.

عشق که تازه متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است از دانش که او هم از عشق بزرگتر بود  پرسید:

” چه کسی به من کمک کرد؟” دانش جواب داد: “او زمان بود.”

“زمان؟ اما چرا به من کمک کرد؟”

دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد که: “چون  تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند.”

منبع:
http://www.313135.com/post/5025
کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی ملارد



  • javad landook
۱۶
ارديبهشت
۹۴

خواص شیر از دیدگاه ائمه

نوشیدن شیر، درمان هر دردى به جز مرگ است...

۱. امام صادق (ع): براى گلودرد، چیزى همانند نوشیدن شیر، مفید نیست .

۲. امام صادق (ع): شیر بخور که هم موجب رویش گوشت در بدن مى شود و هم استخوان را محکم مى کند.

۳.امام على (ع): نوشیدن شیر، درمان هر دردى به جز مرگ است .

 ۴. ابوالبلاد مى گوید: در نزد امام باقر، از ناراحتى معده ام شکوه کردم . فرمود: ((چرا شیر گاو نمى نوشى . آیا تا کنون شیر گاو نوشیده اى )). گفتم : ((آرى ؛ بارها نوشیده ام )). فرمود: ((به نظرت شیر گاو چطور است ؟)). گفتم : ((به نظر من ، معده را شست و شو مى دهد؛ موجب مى شود که اطراف کلیه را پیه بپوشاند و اشتها را زیاد مى کند)). امام فرمود: ((اگر فصلش بود، با هم به بندرگاه یَنبُع مى رفتیم تا شیر گاو بخوریم )).(۲۶۴)

۵.پیامبر (ص): شیر شتر، درمان بیمارى ذَرِب (۲۶۵) است .

۶. امام على (ع): شیر گاو، دارو است .

۷. پیامبر (ص): خداوند براى هر دردى که فرستاده ، درمانى قرار داده است و در شیر گاو، درمان همه ى دردها است .

 ۸. شیر گاو بخورید که درمان هر دردى است ؛ چرا که گاو، هر نوع گیاهى را مى خورد.

۹. یحیى بن عبدالله مى گوید: نزد امام صادق بودم که چند پیاله برایمان آوردند. حضرت فرمود: ((این سر شیر الاغ است که آن را براى یکى از بیمارانمان گرفته ایم . هر کس مى خواهد، بخورد)).

۱۰. هر کس که آب کمرش دگرگون شده است و نطفه اش منعقد نمى شود شیر و عسل برایش مفید است .

 ۱۱. امام کاظم (ع): هر کسى مى خواهد ماست بخورد و از خوردن ماست ، ضررى به او نرسد، پس از آن سیاهدانه بخورد.

منبع:

http://www.313135.com/post/5026

کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهیدجعفرقوشچی حصارطهماسب

 

  • javad landook
۱۶
ارديبهشت
۹۴

نوزاد 2 ماه پس از مرگ مادر به دنیا آمد..!

نیم‌کره چپ این زن از فعالیت ایستاده بود، اما پزشکان موفق شدند نزدیک به دو ماه او را زنده نگه دارند تا تولدی از جنس معجزه صورت گیرد! کارلا تنها 22 سال داشت و فرزند دوم خود را باردار بود، اما به علت خونریزی شدید در خانه خود در نبراسکا جان خود را از دست داد.

  پزشکان مرگ مغزی او را تایید کردند. اما پس از دو ماه تلاش پزشکان، سرانجام نوزاد او به نام Angel (در لغت به معنای فرشته) پا به جهان گشود. نوزاد با یک عمل سزارین و با شرایطی مناسب متولد شد.

  سو کورث معاون رئیس بیمارستان زنان متودیست می‌گوید: «تیم پزشکی ما کار خیلی بزرگی کرد. کاری که ما انجام دادیم را در گذشته سابقه چندانی نداشت. مرگ کارلا خیلی سخت بود، اما میراثی که او به جای گذاشت واقعا درخور توجه است.» دکتر اندرو رابرتسن نیز می‌گوید: «ما باید تصمیم خیلی سختی می‌گرفتیم. حال فرزند کالا خوب است و در آن موقع سن بارداری آن خیلی پایین بود و نمی‌شد زایمان صورت گیرد.»

  شرایط کلی این پسر کوچک خوب و تابث است و مشکلی خاصی ندارد. دکتر تاد لووگرن متخصص بیمارستان می‌گوید: «در کتاب‌ها چیزی در مورد تامین مراقبت‌های پزشکی در چنین شرایطی نیامده است. مقامات مرتبط نیز اعلام کرده‌اند که کارلا مهربان کبد، هر دو کلیه و قلبش را نیز قبل از مرگ اهدا کرده است.

منبع:

http://www.313135.com/post/5029

کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی حصارطهماسب

  • javad landook
۱۶
ارديبهشت
۹۴

هم باید اس 500 داشته باشیم هم پهباد!

 پیشرفت ‌های کشور در زمینه‌های تسلیحاتی و در زمینه‌ های آمادگی ‌های رزمی باید همچنان طریق پیشرفت را ادامه بدهد؛ دشمنان ما این را نمی ‌خواهند. امروز یکی از ابزارهای فشار تبلیغاتی بر جمهوری اسلامی همین مسئله است


این سخنانی بود که چندی قبل از سوی رهبر انقلاب در جمع فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی بیان شد. اظهاراتی که در آن، علت آمادگی نظامی در مقابل دشمنان نه فقط از روی انفعال و پاسخگویی، بلکه برای عمل به دستورات دینی و قرآنی نیز عنوان شد؛ «حتّی اگر ما را این ‌جور صریحاً هم تهدید نمی‌ کردند، لازم بود به حکم «وَاَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ و مِن رِباطِ الخَیل»، ما به فکر باشیم؛ حتّی اگر تهدید هم نمی‌ کردند باید ما این مراقبت را می ‌کردیم، این آمادگی‌ ها را افزایش می‌ دادیم؛ حالا که صریحاً هم دارند تهدید می‌کنند.» 

 کمی عمیق‌تر

«ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» 

قطعاً در آن روز در مورد آن نعمت سوال خواهد شد. به فرموده پیامبر اسلام صلی الله علیه واله این نعمتی که سوره تکاثر، انسان ‌ها را در برابر آن مسئول می ‌داند دو چیز است: سلامتی و امنیت.

مطابق این سخن، سلامتی و امنیت از بزرگ ‌ترین نعمت‌هایی است که خداوند بر آدمی عرضه داشته و در عین حال نسبت به سایر نعمت‌ها بیشتر از نظر انسان مخفی مانده و مورد ناسپاسی قرار می‌ گیرد.

امنیت گواراترین نعمت‌هاست. در سایه امنیت است که آسایش زندگی تأمین می ‌شود. شادی و سرور مردمان در گرو وجود امنیت است. این عبارات از جمله تأکیداتی است که معصومین علیهم السلام بر اهمیت امنیت داشته‌اند تا جایی که شهر بدون امنیت را بدترین شهر معرفی کرده‌اند. 

 تأمین امنیت

برای ایجاد و حفظ امنیت علاوه بر اینکه باید دست به دعا برداشت و مانع ایجاد اختلاف و درگیری داخلی و خارجی و ظلم و تجاوز شد باید آمادگی دفاعی جامعه را نیز تقویت کرد.

«وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ» «و تا آنجا که می توانید نیرو و اسبان سواری آماده کنید تا دشمنان خدا، و دشمنان خود و جز آنها که شما نمی شناسید و خدا می شناسد را بترسانید و آنچه را که در راه خدا هزینه می کنید به تمامی به شما بازگردانده شود و به شما ستم نشود.» (60، انفال) 

لازمه‌ی مسلمانی، هوشیاری و آمادگی است. مسلمان آن نیست که بنشیند تا خطر او را غافلگیر کند و سراسیمه دنبال علاج جویی باشد؛ بلکه مسلمان آن است که به حکم قرآن، خود را از پیش در حد اعلای توان آماده می‌کند

معنای این آیه این است که غافلگیر نشوید؛ معنایش این است که اگر چنانچه دشمنی به شما حمله کرد، شما بر اثر کمبود امکانات، کمبود سلاح و مهمات، کمبود آمادگی، خسارت تحمّل نکنید. 

خداوند در جهت ایجاد و حفظ امنیت و عدم غافلگیری در برابر دشمن به مسلمین امر فرموده تا با هر «قوه»ای آمادگی کسب کنند.

هرچند در ابتدا از «قوه» تنها آمادگی نظامی به ذهن می‌ رسد اما از آنجا که این «قوه» در راستای حفظ امنیت جامعه استفاده می ‌شود، هر قدرتی اعم از سیاسی و فرهنگی و نظامی و حتی اقتصادی که دشمن را سر جای خود می‌ نشاند را در بر می‌ گیرد.

 افزایش قدرت نظامی

در جنگ حُنین به پیامبر صلی الله علیه و اله خبر دادند که سلاح جدید در یمن اختراع شده است. پیامبر صلی الله علیه و اله نیز چند نفر را به یمن فرستاد تا آن سلاح را برای ارتش اسلام مهیا کنند.

کشور اسلامی در راستای حفظ نعمت امنیت باید خود را مسلح کند آن هم با مجهزترین و مدرن ‌ترین سلاح‌ های روز.

فایده این رفتار نیز بر کسی پوشیده نیست؛ هم برای عرض اندام در برابر دشمنان و استفاده از آن‌ها در مواقع ضرورت، هم تقویت روحیه سربازان اسلام.

با وجود این، هرچند تجهیز نظامی ارتش برای مقابله با دشمن لازم است اما کافی نیست، چه بسا ارتش ‌های مجهز بزرگی که از ناحیه دیگری ضربه خورده‌اند و آن ضعف روحیه و ایمان است. از این رو پشتیبانی و تقویت روانی و ایمانی را نباید از دایره «قوه» خارج کرد.

سلامتی و امنیت از بزرگ ‌ترین نعمت‌هایی است که خداوند بر آدمی عرضه داشته و در عین حال نسبت به سایر نعمت‌ها بیشتر از نظر انسان مخفی مانده و مورد ناسپاسی قرار می‌ گیرد

حکومت اسلامی

حکومت اسلامی که خود را در مسیر حکومت نبوی می ‌داند نیز به جایگاه والای امنیت واقف است. پیامبر، یکی از اهداف رسالت خود را جلوگیری از ریخته شدن خون ‌ها و تأمین امنیت عنوان کرده بود. حاکمان مسلمان نیز باید همین مسیر را ادامه دهند و آمادگی دفع هرگونه خطری را فراهم کنند.

لازمه‌ی مسلمانی، هوشیاری و آمادگی است. مسلمان آن نیست که بنشیند تا خطر او را غافلگیر کند و سراسیمه دنبال علاج جویی باشد؛ بلکه مسلمان آن است که به حکم قرآن، خود را از پیش در حد اعلای توان آماده می‌کند. 

در دنیایی که هنوز متأسفانه تکیه‌ی به قدرت سرنیزه و اسلحه می ‌تواند در ارتباط میان ملت‌ها و کشورها تعیین‌ کننده باشد، در دنیایی که قلدرانی با داشتن مشت‌ های پولادین بخواهند سرنوشت ملت ‌ها را در دست بگیرند - در دنیای مادی - آن ملتی از آسیب محفوظ می ‌ماند که ثابت کند آماده‌ی دفاع است.

نیروهای مسلح ما، ارتش جمهوری اسلامی عزیز ما، این را ثابت کردند. این، عزت است. 

محمد دهقانی زاده،کارشناس حوزه 

منبع:

http://www.313135.com/post/5032

کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی حصارطهماسب

  • javad landook
۱۶
ارديبهشت
۹۴

تشخیص شخصیت از روی انگشتان دست

آزمون شخصیت جدید همه ی ویژگی های ذاتی شما را را آشکار میکند. این آزمون ویژگی های ذاتی را مقابل ویژگی های تربیتی بیان می کند.
طبق مطالعات شما می توانید ویژگی های شخصیتی افراد را با مقایسه طول انگشتان دست، بشناسید. این روش مناسب هنگامی است که با دیگران ملاقات می کنید، به این طریق از ویژگی های شخصیت آنها آگاه می شوید.
پس نگاهی به دستان خود (یا دست دوستان خود) بیاندازید و ببینید چه چیزی به طور طبیعی درباره شما درست است.
 چناچه شکل دستان شما شبیه عکس A است این بدان معناست که شما بسیار جذاب هستید و بسیار قاطع و در شرایط خطر دارای روحیه ای تهاجمی می باشید. ظاهرا افرادی که انگشت انگشتری آنها بلندتر است ، وضعیت مالی بهتری دارند. همچنین بهتر است این افراد توانایی های ورزشی خود را افزایش دهند. همه این صفات به احتمال زیاد به دلیل افزایش قبل از تولد از تستوسترون است.
در صورتی که دستان شما مشابه عکس B است شما بسیار مطمئن هستید. در  این گونه افراد خطر ابتلا به سرطان کم است و استخوان های بهتری دارند و کمتر دچار  آرتروز زانو می شوند به ویژه خانم ها .
مطالعات نشان می دهد که افراد با انگشت انگشتری  کوتاهتر بیشتر از تنهایی لذت می برند اما قدردان اطرافیان خود هم هستند.
افرادی که دستانی مشابه عکس C دارند. این افراد هیچ گونه درگیری و تعارض ندارند . صلح جو ، به خوبی سازماندهی شده و وفادارند. این گونه اشخاص بسیار حساس و مراقب در روابطشان هستند.

منبع:

http://www.313135.com/post/5033

کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی حصارطهماسب

  • javad landook
۱۶
ارديبهشت
۹۴

داستان این است مردانگی...!

او دزدى ماهر بود و با چند نفر از دوستانش باند سرقت تشکیل داده بودند. روزى با هم نشسته بودند و گپ مى زدند.

در حین صحبت هاشان گفتند: چرا ما همیشه با فقرا و آدم هایى معمولى سر و کار داریم و قوت لایموت آنها را از چنگ شان بیرون مى آوریم؟!

بیایید این بار خود را به خزانه سلطان بزنیم که تا آخر عمر برایمان بس باشد. البته دسترسى به خزانه سلطان هم کار آسانى نبود. آنها ...

تمامى راه ها و احتمالات ممکن را بررسى کردند، این کار مدتى فکر و ذکر آنها را مشغول کرده بود، تا سرانجام بهترین راه ممکن را پیدا کردند و خود را به خزانه رسانیدند. خزانه مملو از پول و جواهرات قیمتى و ... بود.

آنها تا مى توانستند از انواع و اقسام طلاجات و عتیقه جات در کوله بار خود گذاشتند تا ببرند.

در این هنگام چشم سر کرده باند به شى ء درخشنده و سفیدى افتاد، گمان کرد گوهر شب چراغ است، نزدیکش رفت آن را برداشت و براى امتحان به سر زبان زد، معلوم شد نمک است!

بسیار ناراحت و عصبانى شد و از شدت خشم و غضب دستش را بر پیشانى زد بطورى که رفقایش متوجه او شدند و خیال کردند اتفاقى پیش آمد یا نگهبانان خزانه با خبر شدند.

خیلى زود خودشان را به او رسانیدند و گفتند: چه شد؟ چه حادثه اى اتفاق افتاد؟

او که آثار خشم و ناراحتى در چهره اش پیدا بود گفت : افسوس که تمام زحمتهاى چندین روزه ما به هدر رفت و ما نمک گیر سلطان شدیم، من ندانسته نمکش را چشیدم، دیگر نمى شود مال و دارایى پادشاه را برد، از مردانگى و مروت به دور است که ما نمک کسى را بخوریم و نمکدان او را هم بشکنیم و ...

آنها در آن دل سکوت سهمگین شب، بدون این که کسى بویى ببرد دست خالى به خانه هاشان باز گشتند.

صبح که شد و چشم نگهبانان به درهاى باز خزانه افتاد تازه متوجه شدند که شب خبرهایى بوده است، سراسیمه خود را به جواهرات سلطنتى رسانیدند، دیدند سر جایشان نیستند، اما در آنجا بسته هایى به چشم مى خورد، آنها را که باز کردند دیدند جواهرات در میان بسته ها مى باشد، بررسى دقیق که کردند دیدند که دزد خزانه را نبرده است و گرنه الآن خدا مى داند سلطان با ما چه مى کرد و ...

بالاخره خبر به گوش سلطان رسید و خود او آمد و از نزدیک صحنه را مشاهده کرد، آنقدر این کار برایش عجیب و شگفت آور بود که انگشتش را به دندان گرفته و با خود مى گفت : عجب ! این چگونه دزدى است؟ براى دزدى آمده و با آنکه مى توانسته همه چیز را ببرد ولى چیزى نبرده است ؟ آخر مگر مى شود؟ چرا؟... ولى هر جور که شده باید ریشه یابى کنم و ته و توى قضیه را در آورم ...

در همان روز اعلام کرد: هر کس شب گذشته به خزانه آمده در امان است او مى تواند نزد من بیاید، من بسیار مایلم از نزدیک او را ببینم و بشناسم.

این اعلامیه سلطان به گوش سرکرده دزدها رسید، دوستانش را جمع کرد و به آنها گفت : سلطان به ما امان داده است، برویم پیش او تا ببینیم چه مى گوید.

آنها نزد سلطان آمده و خود را معرفى کردند، سلطان که باور نمى کرد دوباره با تعجب پرسید: این کار تو بوده ؟ گفت : آرى.

سلطان پرسید: چرا آمدى دزدى و با این که مى توانستى همه چیز را ببرى ولى چیزى را نبردى؟

گفت : چون نمک شما را چشیدم و نمک گیر شدم و بعد جریان را مفصل براى سلطان گفت ...

سلطان به قدرى عاشق و شیفته کرم و بزرگوارى او شد که گفت : حیف است جاى انسان نمک شناسى مثل تو، جاى دیگرى باشد، تو باید در دستگاه حکومت من کار مهمى را بر عهده بگیرى، و حکم خزانه دارى را براى او صادر کرد.

آرى او یعقوب لیث صفاری بود و پس از چند سالى حکمرانى در مسند خود سلسله صفاریان را تاسیس نمود.

یعقوب لیث صفاری سردار بزرگ و نخستین شهریار ایرانی (پس از اسلام) قرون متوالی است که در آرامگاهش واقع در روستای شاه‌آباد واقع در 10 کیلومتری دزفول بطرف شوشتر آرمیده است.

گفتنی است در کنار این آرامگاه بازمانده‌های شهر گندی شاپور نیز دیده می‌شود.

منبع:

http://www.313135.com/post/5034

کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی حصارطهماسب



  • javad landook
۱۶
ارديبهشت
۹۴

برای این که فرزندتان با قرآن آشنا شود !

فرزندان ما بر گردن ما حقوقی دارند که برای آشنا کردن آنها با مهم‌ترین حقشان باید آن را «بلند» در حضورشان بخوانیم.
تلاوت قرآن در خانه در سایر افراد خانواده اثر دارد، پدر و مادری که خواندن قرآن جزو برنامه زندگی آنان است فرزندانشان نیز به فراگیری و خواندن قرآن علاقه‌مند می‌ شوند و این خود یکی از راه ‌های تعلیم قرآن به فرزندان است، زیرا کودک و نوجوان به طور عمده تحت تأثیر سخنان والدین، معلمان و دوستان است و این تأثیرپذیری در کودکی بیشتر از پدر و مادر است.
به این داستان بنگرید تا ببینید نخستین معلم «محمد حسین طباطبایی» پدیده قرنی عصر حاضر کیست؟
«مادر سید محمد حسین(علم‌ الهدی) معمولاً او را با خود به جلسات حفظی که اداره برگزار می‌ کرد می ‌برد، در سن 2.5 سالگی پدرش دریافت که علم ‌الهدی با خود آیاتی از قرآن را زمزمه می ‌کند، لذا با فراست دریافت که او استعداد و آمادگی لازم برای حفظ قرآن را دارد و زمزمه آیاتی از جزء 30 به خاطر حضور او در جلسات حفظ قرآن به همراه مادرش بوده، آیاتی را که شاگردان حفظ کرده و در جلسه تحویل می ‌دادند شنیده و حفظ کرده است.
پس به صورت منسجم حفظ قرآن را با او شروع کرد و نتیجه‌ای بسیار عالی از موقع ‌شناسی خود در استعدادیابی کودکش به دست آورد که اکنون اثرات آن در داخل و خارج کشور باعث رونق ‌بخشیدن به محافل حفظ قرآن شده است، بنابراین محیط را برای کودک قرآنی کنید و منتظر باشید او پیشقدم شود».
یکی از حقوق فرزندان، تعلیم قرآن به آنهاست؛ امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) در این باره می ‌فرماید: فرزند را بر پدر حقی است و پدر را بر فرزند حقی، حق پدر بر فرزند آن است که فرزند در هر چیز جز نافرمانی خدای سبحان او را فرمان برد و حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نیکو نهد و نیکو تربیت کند و قرآنش تعلیم دهد.
این تعلیم قرآن می تواند توسط خود پدر به طور مستقیم صورت گیرد و یا اینکه برای فرزندش معلم قرآن بگیرد که در این رابطه اکثر مسلمین غافل بوده و پدران به این حق عمل نمی کنند.
در روایتی است که اگر معلمی به کودکی بسم الله الرحمن الرحیم یاد دهد خداوند آن کودک و آن معلم و پدرو مادر کودک را از دوزخ نجات می دهد. (تفسیر منهج الصادقین ذیل یه اول حمد)
پدر و مادری که در خانه با صدای بلند قرآن می‌ خوانند اثر تربیتی در روح و جان فرزندانشان می ‌گذارد و آنان را به قرآن علاقمند می‌ کنند.
شیوه های آموزش قرآن به کودکان
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید: "هیچ مردی فرزند خود را قرآن نیاموزد مگر این که خداوند پدر و مادر کودک را در روز قیامت تاج پادشاهی عطا کند و دو لباس بهشتی به آنان بپوشاند که هرگز مردم مانند آن را ندیده باشند". (وسائل الشیعه، ج 4، ص 825)
یکی از روش‏ های تربیت فرزندان، تشویق به قرائت قرآن است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: "فرزندانتان را بر سه ویژگی تربیت کنید: محبت پیامبرتان، محبت اهل بیت و قرآن".(کنز العمال، ج 16، ص 456)
برای این که فرزندتان با قرآن آشنا شود:
1. از شیوه همانند سازی استفاده کنید، یعنی در عمل به قرآن اهمیت قائل شوید و تلاوت قرآن را در برنامه خود قرار دهید و با آهنگ آن را بخوانید. اگر ممکن است آهنگ دلنشین و جذاب قرآن را در منزل طنین اندازید تا گوش فرزندتان با آهنگ قرآن انس پیدا کند و فضای خانه از بوی عطر قرآن، معطر گردد.
2. نوارهای ترتیل و تکرار آیات قرآن را که به صورت سی دی ارائه است، تهیه نمایید.
3. ایشان را پس از رسیدن به سنین بالاتر به مراکز آموزش قرآن معرفی نمایید تا با روش صحیح و منطقی فرزندتان را تعلیم دهند. در مراحل مختلف از تشویق دریغ نورزید.
4. کتاب هایی را که در رابطه با روش آموزش قرآن و حفظ آن چاپ شده مطالعه فرمایید که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:
ـ کتاب جرعه ملکوت
ـ حفظ قرآن در پنج مرحله
ـ بهترین روش حفظ قرآن
حافظان نور (که جامعه القرآن الکریم آن ها را منتشر نموده است)
یکی دیگر از نکاتی که در آموزش قرآن در دوران کودکی باید مورد تامل قرار گیرد توجه به ویژگی های کودک و استفاده از قالب های مورد علاقه کودک نظیر بازی، کاردستی، شعر و قصه و .... در آموزش است. 

یکی از حقوق فرزندان، تعلیم قرآن به آنهاست

 آموزش قرآن از آموزش شعر مفید تر است
حضرت علی(علیه السلام) در جایی به پدر فرزدق، شاعر معروف که فرزند خود را جهت تشویق به خاطر فرا گیری شعر و کلام عرب به خدمت حضرت آورده بود فرمودند: "اگر به او قرآن یاد می دادی برایش بهتر بود." (همان منبع)
در جای دیگر خطاب به امام حسن(علیه السلام) می فرماید: در اولین قدم برای تربیت تو، از تعلیم کتاب خدا و تأویل آن شروع کردم ..
ائمه معصومین(علیه السلام) پدران و مادران را برای انجام این مهم، فراوان تشویق کرده و اجر و پاداش معنوی خداوند را در قبال این عمل یادآور شده اند.
امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمودند: خداوند به پدر و مادر پاداش فراوانی را عنایت می کند. آنان با شگفتی سۆال می کنند: پروردگارا! این همه تفضل دربارة ما در قبال چیست؟ اعمال ما شایستة ‌چنین پاداشی نبوده است!
در جواب آنها گفته می شود: هذه بتعلیم کما ولد کما القرآن و تبصیر کما آیه بدین الاسلام. ”‌ این همه عنایت و نعمت، پاداش شماست که به فرزند خود کتاب خدا، قرآن را آموختید و او را در دین اسلام بصیر و بینا تربیت کردید. (جمعی از استادان، ص 182)
حقّ فرزند بر پدر

ما به برخی از آن ‌ها اشاره می ‌کنیم:

 نخست: پدر باید نامی برای فرزندش برگزیند که در جامعه‌ی اسلامی زینت او باشد و فرزندش بدان نام مفتخر باشد.
نامی که نشان از بندگی خدا داشته باشد؛ مانند: عبدالله و نام‌های برگزیدگان الهی علیهم السلام که عابدترین بندگان خداوندند.
دوّم: چگونگی برقراری ارتباط او را با خدا و امام زمانش و خلق خدا بر پایه‌ی آموزش‌های دینی تعلیم دهد.
به عبارت دیگر او را مۆدّب به آداب الهی پرورش داده و پیامبر گرانقدر اسلام را در بندگی خدا اسوه‌ی نیکوی او معرّفی کند.
پیامبری که حضرت باقر علیه السلام در معرّفی‌اش فرمودند: «انّ اللهَ اَدَّبَ نبیَّهُ صلی الله علیه و له عَلَی مَحَبَّتِهِ فَقالَ : اِنَّکَ‌ لَعَلَی خُلُقٍ عَظیمٍ... ـ خداوند پیامبرش صلی الله علیه و آله را بر محبّت و دوستی خود ادب آموخت. سپس فرمود: همانا تو خُلق عظیمی ـ دین بزرگی ـ را دارا هستی...». ["الاختصاص"، "شیخ مفید"، ص 330]
سوّم: اگر بپذیریم که باید قرآن را به او بیاموزد، ناگزیر باید همان قرآنی را که از خاندان رسالت علیهم السلام آموخته است به فرزندش تعلیم دهد: خواندنش را، ترجمه‌اش را و تفسیرش را.[ "تفسیر القمی"، ج 1، ص 30]

منبع:
http://www.313135.com/post/5038
کارگروه فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید جعفرقوشچی حصارطهماسب


  • javad landook